شهرام شرفی:واژه ها میخ هایی هستند که ما نظرات خود را به آنها می چسبانیم “هنری وارد بیچر” در این مقاله قصد داریم از شهروندی و حقوق مرتبط با آن صحبت نماییم. شهروند به فردی اطلاق میگردد که از حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی برخوردار باشد. شهروندسازی مستلزم حق تعیین سرنوشت توسط افراد جامعه است. چنانچه افراد جامعه حقی در تعیین سرنوشت و آیندهی خود نداشته باشند، شهروند محسوب نمیشوند. فرهنگ سیاسی(Political Cultural) حاکم بر جامعه شهروندی از نوع « فرهنگ مشارکتی» است. در فرهنگ مشارکتی افراد جامعه بهصورت نهادمند در تعیین سرنوشت خویش شرکت داده میشوند. نقطهی مقابل فرهنگ مشارکتی، فرهنگ انفعالی یا تبعی محسوب میشوند. تقلید کورکورانه و انفعال از تحولات محیطی، از ویژگیهای فرهنگ سیاسی تبعی - انفعالی محسوب میشود. شهروند نسبت به پیرامون خود به رفتار تعاملی میپردازد. در تعامل اجتماعی (Social interaction ) هویت مدنی ساخته میشود و ذهن شهروندی از نوع استدلالی - استقرایی شکل میگیرد. ذهن استعلایی صرف، نقطه مقابل ذهن استدلالی است که فقط بر اساس پیش فرض های از قبل موجود، محیط را مورد سنجش قرار میدهد. سنجش شهروند از محیط بر اساس عقلانیت است و شهروند زبان را بهعنوان ابزار خود برای اقناع دیگری درحوزهی روابط اجتماعی بر زور و سلطه ترجیح میدهد. قانونمندی رفتاری از ویژگیهای دیگر شهروندی محسوب میگردد. زندگی شهروندی خود را بر اساس تساهل، تسامح و تکثرگرایی عقیدتی سازماندهی مینماید. در این راستا آزادی بیان جزء لاینفک زندگی مدنی - شهروندی قلمداد میگردد. آزادی بیان خود را مادر تمام آزادیهای فردی و اجتماعی می داند. آزادی بیان یعنی اینکه شهروندان بتوانند عقاید فلسفی، سیاسی و مذهبی خود را بدون ترس در حوزهی عمومی و رسمی بیان نمایند. به گفتهی اندیشمند مشهور معاصر، یورگن هابرماس حوزهی عمومی سالم، حوزهی گفتوگوی آزاد و برابر در عرصهی اجتماع است. بدون آزادی بیان نمیتوان بالندگی شهروندی را منتظر بود. در مورد ? حق مدنی، اجتماعی و سیاسی شهروندی توضیحاتی ارائه میدهیم. ?- حقوق مدنی: آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی وجدان و مذهب، آزادی مالکیت و آزادی رفت و آمد از برجستهترین حقوق مدنی یک شهروند شمرده میشوند. بدون تضمین حفاظت از این حقوق توسط نظام سیاسی و جامعه نمیتوان قائل به وجود مفهوم « شهروندی » شد. ?) حقوق اجتماعی: حق تشکیل سازمان، انجمن و سندیکا برای تجمیع ، بیان و برآوردسازی مطالبات اجتماعی، حق برخورداری از بهداشت عمومی، حق برخورداری از آموزش فراگیر و عمومی، حق برخورداری ازحمایت قانون، حق برخورداری از رفتار برابر در مقابل دستگاه قضایی، حق داشتن دستمزد عادلانه، حق داشتن استراحت، تفریح و اوقات فراغت، حق زنان در برخورداری از حقوق برابر با مردان، حق برخورد مبتنی بر کرامت انسانی و رعایت حقوق طبیعی از طرف حکومت، حق برخورداری از آزادی تجمع برای اعتراض مسالمت آمیز و حقوقی مشابه. شهروند فردی است که در عرصهی اجتماع از حقوق ذکر شده بهصورت نسبی برخوردار باشد. ?) حقوق سیاسی: حق دسترسی برابر به مناصب حکومتی، حق برخورداری از مشارکت سیاسی نهادمند، حق تشکیل حزب برای شرکت در تصمیم سازی سیاسی، حق برخورداری از انتخابات منظم ادواری ، آزاد و سالم، برخورداری از حق عزل حاکمان از طریق مکانیسمهای دمکراتیک، حق داشتن امنیت سیاسی، حق نقد حاکمان از طریق نهادینهسازی آزادی بیان. حقوق سیاسی بهعنوان حقوق عالی شهروندی تعریف میشود. چنانچه حقوق? گانه فوق رعایت نگردد وجود مفهوم «شهروند » دچار شک و تردید میگردد. رعایت یا عدم رعایت حقوق گفته شده با ماهیت نظامهای سیاسی ارتباط مستقیم دارد. دمکراتیزاسیون در حوزهی سایست ابزاری مهم برای تحقق «شهروندی » است. مطلقگرایی سیاسی (Absolutism ) مانعی مهم برای نهادینگی «حقوق شهروندی » قلمداد میگردد. توتالیتاریسم، اقتدارگرایی و استبداد یا دیکتاتوریهای مدرن مفهوم شهروندی را به رعیت تقلیل میدهند. رعیت نسبت به سیاست تابع یا تسلیم است. فرد ما قبل شهروند، دارای رفتار عاطفی - احساسی همراه با فردگرایی منفی است. در فردگرایی منفی کسب حداکثر سود فردی یا هر وسیلهای مدنظر قرار میگیرد. فرد شهروند، فردگرایی مثبت را سرلوحهی فعالیتهای خود قرار میدهد. یعنی تلاش برای کسب حداکثر سود شخصی با وسایل مشروع، وسایل مشروع در اینجا وسایلی را شامل میشود که در برگیرندهی احترام به حقوق و آزادی دیگران میباشد. مفهوم « فرد مدرن» با « فرد شهروند » ارتباط معنایی تنگاتنگی دارد. شهروندی با مدرنیته زائیده شده است. کنش شهروندی را بر اساس شاخصهای ذیل تعریف مینماییم: استدلال گرایی، ذهن استقرایی - تجربی، پذیرفتن زبان بهعنوان مهمترین وسیله ابزار وجود، قانونمندی رفتاری، علم گرایی، خرد گرایی، روحیه جستوجو و پژوهشگری، تحلیل مکانیکی علل وقوع پدیدههای محیطی، تساهل - تسامح و تکثرگرایی عقیدتی - رفتاری، و مفاهیمی مشابه. حکومتهای دمکراتیک در مقایسه با حکومتهای اقتدارگرا یا توتالیتر زمینهی مناسبتری برای تحقق مفاهیم گفتهشده فراهم میکنند. [حکومتهای غیر دمکراتیک چون منبع قدرت و مشروعیت خود را « اراده ملت » نمیدانند در مواجهه با مفهوم «شهروندی » و حقوق آن دچار آلرژی ( حساسیت) سیاسی میگردند.] آنها تلاش می نمایند شهروند را به فرد تابع و تسلیم سیاست تبدیل نمایند نه سازندهی آن. مشروعیتسازی توسط نظامهای سیاسی اقتداگرا یا توتالیتر با دو ابزار پوپولیسم یا توسعهی اقتصادی - صنعتی صورت میگیرد، با این ابزارها سعی میگردد «حقوق شهروندی» دنباله رو «مدیریت سیاسی غیر دمکراتیک» قرار گیرد. میتوان با بالفعل کردن مفاهیم گفته شده شهروندی در مقاله در حوزهی کنشی-رفتاری [فردی، جمعی] در عرصهی جامعه، شهروندی و حقوق آن را پاس داشت. *کارشناس مسائل سیاسی منابع و مآخذ -? رونالد چیلکوت، نظریههای سیاست مقایسهای.?-کیت نَش، جامعه شناسی سیاسی معاصر. ?- ساموئلها نتینگتون، موج سوم دمکراسی. -? کلودریویر، انسان شناسی سیاسی. ?- توماس مچر، جامعه مدنی و آگاهی پسامدرنیستی. ?- یان کرایب، نظریه اجتماعی مدرن. -? دیوید مارش و جری استوکر، روش و نظریه در علوم سیاسی.?- موریس دوورژه، جامعه شناسی سیاسی.?- دکتر عبدالرحمن عالم، تاریخ فلسفه سیاسی در غرب، جلد دوم.??- اعلامیه جهانی حقوق بشر، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دسامبر ???? میلادی.